پاییز را دوست دارم و زندگی را هم...
زیرِ درختان صنوبر باغ اجدادی، نشسته ام. بوی پاییز مشامم را پر کرده است. صدای پایش را خوب می شناسم. هر چه باشد، فرزند پاییزم. تمام رویاهایم به پاییز راه پیدا می کند. باد آرامی می وزد و بوی برگِ درخت گردو شناور می شود.
به روزهای کودکی ام روان می شوم. صنوبرها؛ سایه ی بازی هایمان می شدند و در خیالم باغ را تجسّم می کردم که از صنوبر پر شده است. لاله عباسی ها را نگاه می کردم که غروب آفتاب باز می شدند و به وقت طلوع سپیده صبح پژمرده می گشتند و من به انتظار تماشای لحظه ی تحولشان می نشستم و هیچ گاه نفهمیدم شیپورهاشان کی به صدا در می آیند. تخم لاله عباسی جمع می کردم برای باغچه ی حیاط خانه یمان سوغات می بردم.
پاییز را دوست دارم؛ وانار را و باران را و زندگی را... نمی دانم؛ شاید هستی در پاییز مهربان تر می شود...
[گل]
با سلام دوست عزیز وبلاگ پر محتویی دارید استفاده بردم .ضمنا از حضورتان ممنون هستم.موفق باشید
دوست عزی وبت قشنگه خوش حال میشم به وب ما هم سر بزنی.سر بزن دست خالی بر نمیگردی . هر روز سر بزن وبمون هر لحظه به روز میشه. در ضمن اگر اومدیو نظر ندادی ناراحت میشم
حیاط خانه ما تنهاست حیاط خانه ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه میکشد و حوض خانه ما خالی است...
سام.خیلی عالی مینویسید.ممنونم[گل][گل][گل]
منم فرزند پاییزم. زیباترین و پر معنی ترین فصل سال...پاییزمون مبارک
آنهایی که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند نمیدانند که .... پاییز همان بهار است که عاشق شده است.!
سلام دوست عزيز... وبلاگ <<< دفــــــــــتـــــــــر دلـــــــــتـــــــــنــــــــگــــــــيـــــــــهـــــــــام >>> ^^^ ســــــــــــــــــــعـــــــــــــــــــيـــــــــــــــــــد ^^^ اينار با دلنوشته جديد ومتفاوتي با نام: [گل][گل][گل] قــــــــــصــــــــــه زنــــــــــدگـــــــــــي مــــــــــن [گل][گل][گل] بـــــــــــــــــــــه روز ميباشد... همچون هميشه منتظر قدوم سبز ونظرهاي زيباتان هستيم... مارو چشم انتظار نذاريا...دير نکنيا...منتظريم...نظر يادت نره...مرسي...
رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد ، اما حتمی است
سلام. اولین بار بود که نوشته هاتون رو می خوندم ، به نظرم عالی اند. و من عاشق پاییز ام. خوشحال می شم به وبلاگم سر بزنید و اگه مایلید تبادل لینک کنیم.